حوزه علمیه قم: تحولات و فضیلت ها یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ 11:45

حوزه علمیه قم: تحولات و فضیلت ها

روحانیت شیعه در طول تاریخ پر نشیب و فرازش همواره منشأ خیرها و برکاتی بوده است. علمای شیعه از عصر شیخ طوسی که بنیان گزار حوزه علمیه در نجف و نخستین گردآورنده منابع و متون مذهب اهل بیت (ع) بوده تا تأسیس حوزه علمیه درقم و توسعه و گسترش آن، در عرصه های مختلف فقاهت و اجتهاد، تدریس و تربیت فضلا و بزرگان، تألیف و نشر فرهنگ اسلامی، تبلیغ و هدایت و خدمت به مردم و سیاست و مبارزه با استعمار تلاش های ارزنده ای داشته و نام نیک بزرگان آنها در هر عصر و زمانی در تاریخ مکتب تشیع می در خشد.

در این نوشتار کوتاه که به بهانه در گذشت یکی از چهره های خدوم این قشر، مرحوم آیت الله سروش محلاتی، تحریر یافت نگاهی خواهیم داشت به دوران های مختلف حوزه علمیه قم از بدو تأسیس تا کنون که هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ درون نگری و واکاوی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بعد از آن هم نگاهی اجمالی به دیدگاه قرآن و حدیث در مورد این طایفه خواهیم افکند.

حوزه علمیه قم را از بدو تأسیس در سال 1340 ه. ق. [1] ( برابر با سال 1300 ه. ش.) تاکنون می توان به سه برهه اساسی تقسیم کرد:

1- دوره مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری که معاصر سلطنت رضاخان و فشارهای معروف او نسبت به علما و طلاب علوم دینی بوده. او گرچه در آغاز سلطنت، خود را حامی و طرفدار مذهب و علما جلوه می داد اما به محض تحکیم قدرت و سلطه اش فشار به علما و مذهبیون را آغاز کرد و با الگو گیری از کمال آتاترک ترکیه در صدد دین زدائی و ریشه کن کردن دین و مذهب از سراسر کشور بر آمد.

در این دوران پر اختناق، حوزه علمیه آن هم در بدو تأسیس دچار مشکلات فراوانی شد که اگر درایت و تدبیر آن بزرگمرد روحانی نبود به کلی از هم پاشیده شده بود و همانگونه که ترکیه عثمانی که پرچمدار اسلام در قرون متمادی بود به سرنوشت لائیک دچار آمد، که تا امروز هم ضربه های کاری آن ادامه دارد، کشور ایران نیز چنین سرنوشتی پیدا می کرد. در این دوران که بر اساس قانون اتحاد شکل، لباس روحانی ممنوع شده بود و تنها کسانی که گواهی نامه از وزارت فرهنگ آن زمان داشتند مجاز به پوشیدن لباس روحانی بودند کسی جرأت اشتغال به درس و بحث را نداشت و باید بطور قاچاقی و در لباس مبدل درس می خواند. مرحوم والدم که آن دوران را درک کرده بود می گفت طلبه ها مجبور بودند مخفیانه به خارج قم در باغ های انار بروند و درس و مباحثه ای را بگذرانند. طلاب انگشت شمار حوزه علمیه آن دوران با چنین اختناق و فشارهائی سیاسی از یک سوی و فشار های مالی و قناعت با شهریه ماهانه یک ریال! توانستند کیان حوزه را حفظ کنند و این سرمایه معنوی بزرگ را به دوران بعد بسپارند.

2- در دوران بعد که ریاست حوزه علمیه قم در دست با کفایت مرحوم آیت الله بروجردی (ره)، (1292– 1380 ه. ق. برابر با 1250- 1340 ه. ش.) که همزمان مرجعیت عامه شیعه را داشت قرار گرفت به شکوفائی و رونق به سزائی رسید. در اواخر عمر آن مرحوم حوزه دارای حدود پنج هزار طلبه بود که تعداد قابل ملاحظه ای از آنها مجتهدان و فضلای بزرگی بودند که برخی به تدریس و تعلیم وتربیت طلاب پرداخته بودند و برخی هم در جای جای کشور به تبلیغ و ترویج اسلام اشتغال داشتند. در آن دوران علمای بلاد که فارغ التحصیلان حوزه قم بودند اکثر مجتهد یا قریب الاجتهاد بودند و مردم از چشمه جوشان علم و فضیلت، و ورع و تقوای آنها بهره می بردند. فرهنگ تشیع در این دوران شکوهمند در کشور نهادینه شد. مساجد بزرگی با همت آیت الله بروجردی در نقاط کشور بنا شد و بزرگان حوزه امامت جماعت و ترویج اسلام را در آنها به عهده گرفتند. از خدمات بزرگ حوزه در این دوران، تصحیح و تجدید چاپ منابع و متون اصلی مکتب تشیع از قبیل بحار الانوار، کتب اربعه، وسائل الشیعه و امثال اینها بود که توسط فضلا و محققان بزرگ حوزه در آن زمان آنجام شد که تا کنون همان متن ها با همان حروفچینی بارها تجدید چاپ شده و مورد استفاده حوزه های علمیه ایران، عراق، لبنان، سوریه و دیگر کشورها قرار گرفته است. در همین دوران بود که خطبای توانائی همچون مرحوم فلسفی و امثال او شکفتند و نویسندگان زبردستی آثار گرانبهائی خلق کردند. کتاب های فراوانی در این دوره تألیف یا ترجمه و مجلاتی از قبیل "مکتب اسلام" و مانند آن منتشر شد.

در این دوران وضع سیاسی کشور بخاطر ضعف قدرت سلطنت و فراز و فرودهای سیاسی بگونه ای بود که شاه جوان نمی توانست مزاحمتی برای حوزه و مرجعیت فراهم کند. حرکت های سیاسی و مبارزاتی سیاسیون مذهبی مانند نهضت فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی و امثال آن در این دوران علیه سلطنت وجود داشت اما مرجعیت صلاح نمی دید که در آنها مداخله کند. شاید حفظ و گسترش حوزه به عنوان درختی که باید هرچه بیشتر تنومند می شد مد نظر مرجعیت زمان بود. اما بیاد دارم در اوائل دوران طلبگی خود در اواخر دهه سی شمسی یکبار امام خمینی (ره) که در آن دوران از اساتید برجسته حوزه بودند و درس خارج داشتند و افاضل طلاب در محضر درس ایشان حاضر می شدند به منزل ابوی آمدند که دیداری دوستانه باهم داشته باشند. در این جلسه که هنوز صحنه اتاق و جلوس آن بزرگواران در ذهنم مجسم است ایشان با این مضمون به ابوی فرمودند تعجب می کنم از قدرتی که آقای بروجردی دارند و از آن در برابر انحرافات دولت استفاده نمی کنند. به هر روی آیت الله بروجردی در سال 1380 ه. ق. ( 1340 ه. ش.) در گذشت و سراسر کشور را سوگوار ساخت. بخاطر دارم که ارتحال این مرجع بزرک آنچنان کشور را تکان داد که حوزه علمیه تا چهل روز تعطیل شد. در این مدت دستجات عزاداری از شهرها و روستاهای دور و نزدیک کشور به قم می آمدند و در مراسم سوگواری مسجد اعظم قم که تا روز چهلم ادامه داشت شرکت می کردند.

3- پس از درگذشت آیت الله بروجردی، پسر رضا خان که پایه های قدرتش با پشتیبانی آمریکا محکم شده و از آن به عنوان ژاندارم منطقه یاد می شد تصمیم گرفت منویات منحوس پدرش را در کشور اجرا کند. لذا با ارسال تسلیت به آیت الله حکیم در نجف به زعم واهی اینکه مرجعیت از ایران رخت بربسته و نجف پایگاه آن است، "دروازه های تمدن بزرگ " و " انقلاب سفید" خود را که بعدها بشدت خونین شد اعلام کرد.

امام خمینی (رضوان الله علیه) رسالت اصلی خود را آغاز کرد. در این دوران که دوران سراسر مبارزه بود و پانزده سال تا پیروزی انقلاب اسلامی بطول انجامید تحولات زیادی در حوزه علمیه قم بوجود آمد. تعالیم و رهنمود های امام در این دوران نسبتاً طولانی مبنی بر لزوم دخالت روحانیت در سیاست، که سر انجام برای نخستین بار در تاریخ تشیع به تأسیس نظام ولایت فقیه منجر گردید، رسالت حوزه علمیه را جهلنی ساخت. در این دوران پر برکت حوزه علمیه قم به رشد کمی و کیفی بالائی دست یافت به گونه ای که نه تنها مشهد، اصفهان و سایر پایگاه های کلان حوزه ها بلکه اغلب شهرهای ایران که واجد حوزه های علمیه شدند به تعلیم و تربیت علما و فضلای ارزشمندی نائل گردیدند. مکتب تشیع از انزوا و حالت تقیه خارج و با ترجمه آثار و متون آن به زبانهای مختلف جهان در سراسر گیتی مطرح شد. در این میان تکنونلوژی و نو آوری های صنعت جهانی در امر فن آوری رسانه ای و تبادل ارتباطات نیز به این امر کمک کرد و معارف مکتب اهلبیت (ع) از طریق نرم افزارهای کامپیوتری و اینترنت به گوشه و کنار جهان راه یافت. اشتباهات در سیاست استکباری غرب، بویژه آمریکای جنایتکار نیز به توسعه این اندیشه و تفکر کمک کرد که محصول آن تجدید حیات حوزه علمیه متلاشی نجف، کربلا و دیگر شهر های عراق، تأسیس حوزه های علمیه سوریه و لبنان و همچنین افغانستان، پاکستان و هند و برخی دیگر از حوزه ها در گوشه و کنار جهان گردید. محققان، نویسندگان، سخنوارن و استادان بزرگی در این حوزه ها پرورش یافته اند که در نقاط مختلف جهان از وجود آنها استفاده می شود. تلفیق دین و سیاست به عنوان اصل بنیادین نهضت امام خمینی (ره) به رغم خواست استکبار و مزدوران آنها، مدیران قوی، کارآمد و ارزشمندی را در عرصه های مختلف تربیت کرد که هم در ایران اسلامی پذیرای مسئولیت های بزرگی شدند و بخوبی از عهده آن برآمدند و هم در عرصه جهانی که پیروزی حزب الله در لبنان علیه اسرائیل را می توان از نمونه های بارز آن بشمار آورد. برشماری دستاوردهای حوزوی نهضت امام در عرصه های مختلف از حوصله این نوشتار خارج است.

به جرأت می توان گفت که عصر امام خمینی در تاریخ تشیع بی نظیر بوده است. در هیچ عصر و زمانی مکتب تشیع اینگونه فراگیر و تأثیر گذار در سیاست جهانی نبوده است. به فضل و الطاف خفیه الهی پرچمی را که آن ابر مرد بی همتا بر افراشت بحق در دست رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله عظمی خامنه ای قرار گرفت که بحمدالله همان راه و شیوه را با همان دیدگاه و اندیشه، و همان قوت و قدرت ادامه می دهند و امیدواریم همه شاکر این نعمت های بزرگ باشیم.

فضیلت ها

یکی از نقاط قوت تربیت یافتگان حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، تقوی و فضیلت های معنوی آنها بوده که نسل به نسل از استادان به شاگردان منتقل شده و سرمنشأ آن به اصحاب و یاران ائمه طاهرین (علیهم السلام) می رسد. بعلاوه سربازی امام زمان (عج) به عنوان اصطلاحی جا افتاده در افواه روحانیان و به عنوان فرهنگی رائج بین آنها همین اقتضاء را دارد که باید به لوازم آن قولاً و عملاً پایبند باشند. آنچه در باب فضیلت علم و عمل و تعلیم تربیت علما در قرآن کریم و روایات وارده از این بزرگواران آمده است مانند باران رحمتی است که دلها را با طراوت معرفت، معنویت و تقوی صیقل می دهد.

در اینجا نیازی نیست که بطور جزئی وارد این مقوله شویم که " باب علم " منابعی همچون کتاب شریف کافی و غیره در اختیار همگان می باشد و طلاب حوزه های علمیه از همان ابتدای تحصیل با این روایات آشنا می شوند. مهم این است که طلبه از همان آغاز تحصیل خود را برای کسب اخلاق حسنه و اوصاف حمیده آماده می کند تا بتواند الگوئی برای مردم باشد. آیا از کسی که میخواهد برای مردم کار دینی و اجتماعی انجام دهد، امام جماعت شود، سخنرانی و تبلیغ اسلام را به عهده بگیرد و خلاصه به منزله آئینه اسلام برای مردم باشد جز این انتظار می رود؟ بویژه با هشدار های تندی که در آیات و روایات علیه علمای سوء و مستأکل به علم مانند علمای بنی اسرائیل و بلعم باعورا در قرآن و یا تعابیری همچون " اذا فسد العالم فسد العالم " و امثال اینها وارد شده است هیچ طلبه و روحانی حاضر نمی شود خود را ضایع کند. از این جهت تقوی، خدا ترسی و عمل به علم در علما و روحانیان شیعه همواره اصلی اساسی در زندگی آنها بوده است. در حدیثی از امام صادق (ع) وارد شده است که در باره آیه شریفه : " انما یخشی الله من عباده العلماء" [2] فرمود: " مقصود از علما در این آیه کسی است که کردار او گفتارش را تأیید کند، بنا بر این کسی که چنین نباشد عالم نخواهد بود". [3]

تواضع، فروتنی و مردم داری روحانیت نیز از قرآن و تعالیم اهلبیت سر چشمه گرفته است. اصولا شرح صدر و مدارای با مردم از ابزار اولیه تبلیغ و دعوت است که در قرآن کریم هم در موارد زیادی در باره پیامبر اسلام (ص) و دیگر پیامبران آمده است. درخواست حضرت موسی که عرض کرد : " رب اشرح لی صدری" [4] و استفهام نفی که مفید اثبات است در مورد پیامبر اسلام (ص): " ألم نشرح لک صدرک " [5] و " اذن خیر" یا گوش شنوا بودن پیامبر برای مردم [6] و امثال اینها، که در قرآن کریم در مورد دعوت انبیاء بسیار است، همه گواه این حقیقت است.

در حدیثی از امیر المؤمنین (ع) روایت شده که فرمود: عیسی بن مریم (ع) به حواریون خود گفت: من حاجتی به شما دارم که می خواهم آنرا روا کنید، گفتند: حاجت تو رواست ای روح خدا! پس او بلند شد و پاهای آنها را شست. آنها گفتند: ای روح خدا! ما شایسته تر بودیم که این کار را انجام دهیم. فرمود: عالم شایسته ترین مردم برای خدمت است، همانا من چنین متواضعانه با شما رفتار کردم تا شما هم بعد از من، مانند من، با مردم با تواضع و فروتنی رفتار کنید. سپس حضرت عیسی (ع) فرمود: با تواضع است که حکمت آباد می شود و نه با تکبر، این چنین دانه گیاه در زمین مستعد می روید نه در کوه (سخت). [7]

در حدیث دیگری امام صادق (ع) از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل کرده که فرمود: حواریون عیسی گفتند: ای روح خدا! با چه کسی مجالست و معاشرت کنیم؟ گفت: با کسی که نگاه به چهره اش شما را به یاد خدا بیاندازد، منطق و گفتار او بر علم ودانش شما بیفزاید و عمل و کردار او شما را برای آخرت مشتاق و مهیا کند. [8]

بدیهی است که روحانیان تربیت یافته چنین مکتبی همواره مورد محبت، علاقه و ستایش مردم هستند. محبت امام خمینی (ره) در دل های مردم که تا سر حد فداکاری برای آنها تجلی می کرد نمایشگر اوج آثار تعلیم و تربیت مکتب امام جعفر صادق (ع) است. روحانیان دیگر هم در سطح خود و در جوامع کوچک و بزرگ دیگر از همین وضعیت برخوردارند.

از این روست که درگذشت عالم و روحانی وارسته مردم را سوگوار می کند و آنها همواره خلأ او را احساس خواهند کرد. این خلأ به درستی در حدیث معروف امام صادق (ع) بیان شده که فرمود: اذا مات المؤمن الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدها شئ. [9] در حدیث دیگری از امام باقر (ع) آمده است که پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) همواره می فرمود: آیه شریفه " أولم یروا أنا نأتی الارض ننقصها من اطرافها " [10] که مراد از آن درگذشت عالمان دین است، نفس مرا سخاوتمندانه برای شتاب در مرگ یا کشته شدن آماده می کند. [11]


1- بنیان گزار حوزه علمیه قم مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری فرزند محمد جعفر مهریزی یزدی بوده است. او بسال 1276 ه. ق. در قریه مهر جرد از توابع میبد یزد متولد و جهت تکمیل مراحل علمی به نجف اشرف رفته و از محضر مرحوم میرزای شیرازی و دیگر اکابر آنجا استفاده نموده و بیشتر نزد مرحوم سید محمد فشلرکی تلمذ نموده و در سال 1332 به اراک رفته و در سال 1340 به قم رهسپار شده و حوزه علمیه آنجا را تأسیس نموده و در سال 1355 (برابر با 1315 شمسی) در سن 83 سالگی در گذشته است. ( سید مصطفی دشتی: معارف و معاریف ، ج 2: 6- 665 ).

2- سوره فاطر: آیه 28.

3- شیخ کلینی: اصول کافی، باب صفة العلماء، حدیث 2.

4- سوره طه: آیه 25.

5- سوره انشراح: آیه 1.

6- سوره توبه، آیه 61.

7- شیخ کلینی: اصول کافی، باب صفة العلماء، حدیث 6. ( این داستان در انجیل یوحنا باب 13 فرازهای 5 تا 15 آمده است).

8- همان: باب مجالسة العلماء و صحبتهم، حدیث 3.

9- همان: باب فقد العلماء، حدیث 2.

10- سوره رعد: آیه 41.

11- شیخ کلینی: اصول کافی، باب فقد العلماء، حدیث 6.

نوشته شده توسط محمد باقر انصاری  | لینک ثابت |