بعد از این اقوام و شاید قبل از آنها نیز تمدن هائی ظهور و افول کرده اند. تمدن ایران باستان، یونان، مصر، و غیر اینها از جمله تمدن هائی بودند که در تاریخ به تفصیل به آنها پرداخته شده است.
در قرآن کریم در آیات مکرری انسان ها ترغیب شده اند که در زمین سیر و سفر کنند و آثار تمدن های باستانی را مشاهده نموده درس عبرت بگیرند. در سوره غافر آیه 82 می خوانیم: آيا روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟! همانها كه نفراتشان از اينها بيشتر، و نيرو و آثارشان در زمين فزونتر بود؛ امّا هرگز آنچه را به دست مىآوردند نتوانست آنها را بىنياز سازد (و عذاب الهى را از آنان دور كند)!
در دوران ظهور اسلام دو تمدن بزرگ ایران و روم (روم شرقی: امپراتوری بیزانس) حاکم بود که در قرآن در سوره روم به امپراتوری روم اشاره شده است.
تمدن بیش از هزار ساله ایرانی که حدود شش قرن قبل از میلاد با پادشاهی کورش کبیر آغاز شده بود و تا قرن هفتم میلادی ادامه داشت با ورود اسلام در سال 633 میلادی بتدریج رنگ اسلامی بخود گرفت. فتح ایران به دست مسلمانان در زمان خلافت ابوبکر آغاز شد و در زمان عمر، خلیفه دوم به اوج خود رسید و در زمان عثمان، خلیفه سوم منتهی به سقوط کامل دولت ساسانی در سال 651 میلادی شد.
همچنین تمدن روم شرقی به عنوان امپراتوری بیزانس در سرزمین های بالکان، آناتولی، شامات و مصر هزار سال به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال 1453 میلادی (857 ه.ق) توسط امپراتوری عثمانی ساقط شد.
آغاز ظهور تمدن بزرگ اسلامی در قرن هشتم میلادی بود که تا قرن سیزدهم میلادی ادامه داشت. بویژه سده های 4 و 5 هجری قمری دوران طلائی اسلام و اوج تمدن اسلامی بود. با آغاز جنگ های صلیبی در قرن یازدهم که چند قرن ادامه داشت تمدن اسلامی افول کرد و تمدن غربی بر جهان مسلط شد.
با ذکر این خلاصه ابتدا می پردازیم به عوامل، شرائط و ویژگی های تمدن اسلامی، سپس عوامل و ویژگی های تمدن غربی را بررسی می کنیم و در انتها بحث خواهیم کرد که آیا احیاء تمدن اسلامی در قرن حاضر ممکن است یا نه؟
دوران شکوفائی اسلام و تمدن اسلامی
تمدن اسلامی در دوران حکومت امویان در شام بنیان گزاری شد. از نیمه دوم قرن دوم هجری تا اواسط قرن هشتم (در حدود شش قرن) رهبری علمی و تمدنی جهان در دست مسلمانان بود. در عصر حکومت عباسیان در قرن چهارم و پنجم، تمدن اسلامی به اوج خود رسیده بود.
این فرهنگ و تمدن پس از انتشار اسلام در سرزمین های آباد آن زمان یعنی عراق، مصر، ایران و افغانستان و تا بخشی از چین، هند، سمرقند و بخارا را فرا گرفته بود. در روزگار حکومت امویان در اندلس آسپانیا) بخش هائی از آفریقا و بخشی از اروپا نیز تحت تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی قرار گرفتند. اجمالاً در آن عصر طلائی، بخش اعظم آسیا، آفریقا و قسمتی از اروپا تحت سیطره تمدن اسلامی بود.
این تمدن بزرگ و بی نظیر نه تنها به ملت های عرب آن دوران تعلق داشت که دیگر ملل در گستره جغرافیائی این تمدن از فارس، ترک و نژاد های دیگر را در خود جای داده بود. همچنین پیروان دیگر مذاهب از زرتشتی، مسیحی، یهودی، صائبی و دیگر ادیان موجود در آن دوران به گسترش این تمدن کمک کردند. تبادل علم و دانش و فن آوری های گوناگون در این پهنه گسترده جریان داشت و هر روز رونق تازه ای به این تمدن می بخشید.
اینک مهم ترین علل و عوامل ایجاد و گسترش این تمدن بزرگ را بررسی می کنیم:
1-تأکید زیاد اسلام بر علم آموزی:
بر اثر این تأکید اسلام، مسلمانان به دنبال فراگیری علم و دانش از هر سو رفتند و کتاب های زیادی را از زبان های یونانی و سریانی در رشته های علوم مختلف از پزشکی، ریاضیات، جبر و مقابله، شیمی، فلسفه، نجوم، هندسه، معماری، و غیر اینها ترجمه کردند. نهضت ترجمه در رونق علوم و فنون گوناگون نقش مهمی را در توسعه علوم و فنون ایفا کرد. در تواریخ تمدن اسلام نام یک پدر و پسر را داریم که تعداد 220 کتاب و رساله را به زبان عربی ترجمه کردند. آنها «ابوزید حنین ابن اسحاق العبادی» و « ابو یعقوب اسحاق ابن حنین العبادی» بودند که مسیحی نستوری بودند و در دوران حکومت عباسیان می زیستند. آنها آثار بقراط، جالینوس، دیسکوریدوس، افلاطون، ارسطو و عهد عتیق و دیگر آثار گذشتگان را ترجمه کردند و در اختیار مسلمانان قرار دادند.
دانشمندان مسلمان بنامی در اندلس (اسپانیا) زندگی می کردند که هر کدام پیشرفت های چشمگیری در علوم و فنون مختلف داشتند. از جمله ابوالقاسم عباس بن فرناس بن ورداس است که برای نخستین بار پرواز به فضا را ابتکار کرد. نوشته اند: وی فیلسوفی فیزیک دان، مخترع، شیمی دان، پزشک، دارو ساز، ستاره شناس، موسیقی دان، معمار و شاعر بود که در قرن دوم هجری در اندلس می زیست و مورد توجه خلفای اموی بود. او پس از حدود بیست سال تلاش توانست در فضا به پرواز درآید. وقتی اهالی قرطبه او را در فضا دیدند در حالی که چشمان خود را با بال و پر پوشانده بود به وحشت افتادند!
همچنین مورخان از دریا نوردان مسلمانی از اندلس یاد می کنند که قبل از کریستوف کلمب قاره آمریکا را کشف کرده بودند. دو تن از آنها یکی خشخاش بن سعید بن اسود اهل قرطبه (کوردوبا) و دیگری ابن فاروج اهل غرناطه (گرانادا) بودند.
از سوی دیگر توسعه علوم اسلامی نیز در این دوران رونق بسزائی یافت. علوم قرآنی و سنت مانند علم قرائت، علم تفسیر، علم الحدیث، علم کلام، حکمت، فقه، اخلاق، ادبیات مانند صرف و نحو، لغت، معانی و بیان و بدیع، منطق و اصول فقه، و رجال و درایه از علومی بودند که مسلمانان نسبت به آنها اهتمام ویژه ای داشتند و دانشمندان متخصصی در این رشته ها پرورش یافته بودند.
در عصر امامان معصوم، صادقین (علیهما السلام) که دوران انتقال حکومت از بنی امیه به بنی عباس بود و فضای سیاسی تا حدودی برای آنها باز شده بود شاگردان زبر دستی را در علوم اسلامی و طبیعی تربیت کردند. معروف است که امام صادق (ع) مسجد النبی (ص) در مدینه را پایگاه تدریس و حوزه علمیه خود قرار داده بود و بالغ بر 4000 نفر شاگرد را تربیت کردند که از جمله آنها جابر ابن حیان، هشام ابن حکم، هشام ابن سالم، مفضل ابن عمرو، مؤمن الطاق، زراره، محمد ابن مسلم وو .. بودند.
2-نهادهای علمی و فرهنگی
هنگامی که علم و دانش توسعه پیدا می کند به تبع آن نهادها و پایگاه های فرهنگی زیادی هم ایجاد می شود. در دوران شکوفائی تمدن اسلامی علاوه بر مساجد که حوزه های علمیه در آنها تشکیل می شد، بیت الحکمه ها، دار العلم ها، نظامیه ها، رصدخانه ها، بیمارستان ها، کتابخانه ها و سایر مراکز علمی و پژوهشی در جای جای قلمرو حکومت گسترده اسلامی تأسیس شده بود.
در زمان هارون الرشید، خلیفه عباسی، به سفارش یحیی بن خالد برمکی، وزیر ایرانی، کتابخانه بزرگی به نام خزانهی حکمت (گنجینهی دانش) در بغداد ساخته شد و کتابهای گوناگون از نقاط مختلف جهان بویژه ایران و سوریه گرد آوری شد. مآمون عباسی، پسر هارون، کارهای پدر را پی گرفت و به سفارش ابوسهل فضل بن نوبخت اهوازی، بنیادی به نام «بیت الحکمه» به تقلید از جندی شاپور ساخت. او گروهی از مترجمان را به ریاست یوحنا بن ماسویه، دانشمند ایرانی مسیحی، در آنجا گرد آورد و همچنین گروهی را به هند، ایران و قسطنطنیه فرستاد تا کتابهای مفید را گردآوری کنند. به این ترتیب، ترجمهی آثار علمی، فلسفی و ادبی از زبانهای سُریانی، پهلوی، هندی و یونانی به زبان عربی، که از همان سدهی نخست هجری آغاز شده بود، شتاب گرفت.
در آن دوران دانشجویانی از انگلیس، فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی به این دانشگاه ها و پایگاه های علمی اعزام می شدند و با کوله باری از دانش و تجربیات جهان اسلام به کشور خود باز می گشتند.
3-عدم تعصب در استفاده از وجود غیر مسلمانان
یکی دیگر از علل و عوامل گسترش تمدن اسلام عدم تعصب در استفاده از وجود غیر مسلمانان بود. در آن دوران در نهادهای علمی و فرهنگی قلمرو حکومت اسلامی از فرهیختگان غیر مسلمان از زرتشتی، صائبی، مسیحی و یهودی و غیر اینها استفاده می کردند. چنانکه قبلاً گذشت حنین ابن اسحاق و فرزندش مسیحی نستوری بودند و یا جورجس در جندی شاپور نیز مسیحی بود. ثابت ابن قره حرانی که به سه زبان مسلط بود از صابئین به شمار می رفت. همچنین ده ها نفر دیگر از دانشمندان غیر مسلمان بودند که در پایگاه های علمی به تدریس و پژوهش اشتغال داشتند.
جرجی زیدان (1861-1914) در کتاب «تاریخ تمدن اسلام» یکی از علل توسعه ی تمدن اسلامی را نیکوکاری خلفا با دانشمندان نامسلمان دانسته و گفته است: یکی از عوامل مؤثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلامی، و ترقی و تعالی علوم و ادبیات در نهضت عباسیان این بود که خلفا در راه ترجمه و نقل علوم، از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد، دانشمندان و مترجمان را احترام می گذاشتند و همه نوع با آنان مساعدت می کردند و از آن رو دانشمندان مسیحی، یهودی، زرتشتی، صابئی و سامری در بارگاه خلفا گرد می آمدند.
4-شکوفائی اقتصادی و عدالت گستری
شکوفائی اقتصادی در دوران تمدن اسلامی در اثر ارتباطات تجاری بین شهرها و مناطق قلمرو پهناور دولت اسلامی که از شرق آسیا تا غرب آفریقا ادامه داشت تحقق یافته بود. بازرگانی و تجارت آن دوران توسط کشتی ها و کاروان های مسلمانان که دریاها و صحراها را در می نوردید رونق بسزائی یافته بود. این اقتصاد شکوفا نقش عمده ای را در آبادانی شهرها، معماری های زیبا و گسترش عدالت اجتماعی در جوامع اسلامی ایفا کرده بود.
داستان های فراوانی از عدالت و رفاه اجتماعی در دوران کوتاه حکومت عمر ابن عبد العزیز (63- 101 ق) هشتمین خلیفه اموی در تواریخ نقل شده است. وی علاوه بر این که سب و دشنام به علی ابن ابی طالب (ع) در خطبه های جمعه، که از زمان معاویه به مدت بیش از 30 سال رواج یافته بود، را برداشت و حق علویون را از بیت المال تأمین کرد و فعالیت های مثبت دیگری را انجام داد، عدالت اجتماعی را در سراسر حکومت خود گسترش داد.
ابن حجر عسقلانی در «فتح الباریی» (ج 6، ص 451) از عمر ابن اسید نقل می کند که گفته است در دوران حکومت عمر ابن عبد العزیز اگر کسی مالی را نزد ما می آورد که آن را به فقیری که می شناسیم بدهیم آن مال همچنان نزد ما می ماند و فقیری یافت نمی شد تا اینکه مال را به صاحبش بر می گرداندیم.
ابن زنجویه در کتاب «الأموال» (ج 2، ص 565) نوشته است:
سهیلبن صالح میگوید: عمربن عبدالعزیز به والی عراق، عبدالحمیدبن عبدالرحمن، دستور داد مستمری همه مردم را پرداخت کن. عبدالحمید نوشت: همه مردم حقوق خود را گرفتهاند، ولی هنوز مبالغی در بیتالمال مانده است. عمر به او نوشت: بررسی کن، کسانی که به دور از اسراف و فساد، ناچار به قرض شدهاند، بدهی آنها را از بیتالمال پرداخت کن.
عبدالحمید پس از انجام این کار، باز نسبت به وجوهی که هنوز در بیتالمال باقی مانده بود، کسب تکلیف کرد. خلیفه گفت: پس از بررسی، هر دختر و پسری که به خاطر داری از تهیه جهیزیه و یا توان پرداخت مهریه، از ازدواج فرو ماندهاند، با بودجة بیتالمال ازدواج کنند. ولی باز هم مبالغی باقی ماند. خلیفه این بار در پاسخ نوشت: نگاه کن کسانی که جزیه و یا خراج بدهکارند و قادر به برداشت از زمین نیستند، مساعدت کرده و بهاندازهای که قادر به کشت زمین شوند، به پیشخرید محصولات آنها مبادرت کن.
5-اقتدار سیاسی و نظامی حکومت اسلامی
اقتدار سیاسی و نظامی حکومت اسلامی از دیگر عوامل شکوفائی تمدن اسلامی آن اعصار و قرون بود. بدون تردید این اقتدار سبب برتری حکومت اسلامی آن دوران بر دیگر قدرت های موجود بود. وسعت سر زمین های تحت قلمرو حکومت اسلامی و سپاه نیرومند اسلام در این سر زمین ها و همچنین ساز و برگ نظامی فراوان و به روز سپاه اسلام این اقتدار را برای آن به ارمغان آورده بود. مسلمانان به تبعیت از دستور قرآنی وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّكُمْ.. (انفال: 60) و عمل به آن توانسته بودند از این برتری چشمگیر برخوردار شوند.
6-عقب ماندگی دیگر جوامع
عقب ماندگی دیگر جوامع و خواب بودن آنها، بویژه غربی ها این فرصت را برای مسلمانان بوجود آورده بود که تمدن اسلامی را گسترش دهند. حکومت های غربی تابع تعالیم کلیسا بودند که با هر نوع تجدد و پیشرفت مخالف بودند. آنها مجبور بودند دستورات دگم کلیساها را بکار ببندند و از آنها تخطی نکنند. تفتیش عقائد (Inquisition) از رسوم رائج کلیسا ها بود. اظهار نظر علمی مساوی با زندانی شدن، شکنجه یا از دست دادن جان بود. حتی برخی را زنده زنده در آتش می سوزاندند. بسیاری از دانشمندان غرب که در باره طبیعت اظهار نظر کرده بودند ظالمانه زیر گیوتین قرار می گرفتند و سر از تنشان جدا می شد. از معروف ترین این دانشمندان می توان گالیله، ژاندارک، یان هوس، جیرولامو و جردانو برونو را نام برد. بعلاوه عقب ماندگی آنها در نظافت و پاکیزگی و رسوم فردی و اجتماعی در حدی بود که تفصیل آن در کتب تاریخی اروپای قدیم به تفصیل یاد شده است.
عوامل انحطاط و افول تمدن اسلامی
تمدن اسلامی هم مانند دیگر تمدن ها که در مقدمه به آنها اشاره شد پس از حدود 6 قرن رو به انحطاط و افول رفت. علل و عوامل سقوط تمدن اسلامی، از دست دادن مسلمانان همان عوامل و علل ایجاد و شکوفائی تمدن اسلامی از یک سو و بکار گیری رقیب همان عوامل و علل را از سوی دیگر بود.
علاوه بر این، رقیب تمدن اسلامی که اروپا بود با شگردهای فراوان وارد میدان شد و قلمرو حکومت اسلامی را که یک پارچه و قدرتمند بود تجزیه و تبدیل به دولت های کوچک و ضعیف کرد و بین آنها اختلافات مذهبی و ناسیونالیستی به وجود آورد. جنگ های صلیبی اروپا (1095-1291 م.) علیه مسلمانان از یک طرف و رنسانس اروپائی که از سال 1300م. در ایتالیا آغاز شد و طی سه قرن سراسر اروپا را فرا گرفت از طرف دیگر، بنیان گزار تمدن غرب شدند.
علل و عوامل پیدایش و شکوفائی تمدن غرب
درست همان علل و عوامل پیدایش و شکوفائی تمدن اسلامی، توسط اروپائی ها بکار گرفته و اساس تمدن غربی پی ریزی شد. اروپائی ها در علم و دانش و قانونگزاری -که از مسلمانان فرا گرفته بودند- و ایجاد نهادهای علمی و فنی و دانشگاه ها و توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و اقتدار سیاسی و نظامی گوی سبقت را از مسلمانان ربودند و برتری خود را به منصه ظهور رساندند.
بعلاوه، آنها با اختراعات و اکتشافات جدید خود «انقلاب صنعتی» را بوجود آوردند و با سرعت روز افزون، تکنولوژی پیشرفته را در همه ابعاد زندگی وارد کردند. بتدریج با همیاری و همکاری کشورهای اروپائی با یکدیگر و بعدها با ایالت متحده آمریکا، تمدن غربی استحکام یافت و با خوی استعماری و استکباری آنها که مستلزم عقب نگاه داشتن کشورهای اسلامی و به اصطلاح آنها «کشورهای جهان سوم» بود شکست ناپذیر شد.
امروز اقتدار سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و تکنولوژی غرب سر آمد کشورهای دنیا است که تمدن غربی را بر جهان حاکم کرده است و این واقعیت بگونه ای است که همه کشورهای جهان در برابر آن احساس حقارت و از غربی ها تبعیت می کنند.
این جهش و پیشرفت درست در زمانی آغاز شد که حکام کشورهای اسلامی به خواب رفتند و دوران طلائی گذشته خود را به فراموشی سپردند. آنها در این دوران غفلت به اموری واهی از قبیل مسائل قومی و قبیله ای و اختلافات مرزی و دشمنی با یکدیگر و جاه طلبی و ثروت اندوزی و عیاشی و امثال اینها سرگرم شدند. در این خواب خرگوشی عمیق اگر احیاناً مصلحان و اندیشمندانی هم قیام می کردند و نهضتی را پایه گزاری می کردند بشدت سرکوب و راهی زندان ها یا چوبه دارها می شدند.
این وضع اسفناک در کشورهای بزرگ اسلامی که نقش سازنده ای در شکوفائی تمدن اسلامی ایفا کرده بودند مانند ایران، عراق، افغانستان، ترکیه، مصر و سایر کشورهای شمال آفریقا همچنان ادامه داشت.
از شگرد های مؤثری که استعمار غرب برای تضعیف فرهنگ و تمدن اسلامی و تقویت تمدن غربی بکار گرفت تغییر خط در بسیاری از کشورها از الفبای عربی به لاتین بود. تا قبل از آن همه کشورهای اسلامی از اندونزی و مالزی در شرق گرفته تا شاخ آفریقا همه با زبان های گوناگون از الفبای عربی استفاده می کردند. هم اکنون کتب و نوشتجات قدیمی در کتابخانه های کشورهای اسلامی موجود است که با زبان محلی و با خط عربی نگارش یافته اند که من برخی از آنها را در ترکیه، لهستان، بوسنی و هرزگوین، برخی کشورهای آفریقائی و اندونزی و مالزی دیده ام. اکنون با جایگزین شدن خط لاتین در این کشورها، گذشته تاریخی و فرهنگ باستانی آنها به فراموشی سپرده شده و این ملت ها قادر نیستند از میراث فرهنگی خود استفاده کنند. اگر دقت کرده باشید در سر ستون های مسجد النبی در مدینه منوره که در دوران حکومت عثمانی بنا شده بودند جملاتی به زبان ترکی و با خط عربی حکاکی شده که امروز اهالی ترکیه از خواندن آن عاجزند.
شایان ذکر است که تمدن غربی کنونی که بیش از 6 قرن است که در دنیا حاکم است از ابزار دیگری هم استفاده کرد که جهانیان را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
یکی از این ابزار تضعیف نقش دین و ایمان در زندگی انسان ها بوده است. البته غربی ها مانند نظام کمونیستی که صریحاً دین را افیون (ماده مخدر) توده ها اعلام کرد عمل نکردند، زیرا می دانستند که دین و ایمان در فطرت انسان قرار دارد و نمی توان آن را بکلی از میان برداشت، اما تضعیف آن با لطایف الحیل شیطانی میسر و مقدور است.
با این ایده آنها توانستند دین را به عنوان یک مسأله فردی از زندگی اجتماعی جدا کنند و با تبلیغ و فرهنگ سازی جوامع بشری را به اباحه گری و لا ابالی گری سوق دهند.
در عوض بجای دین برای جلوگیری از هرج و مرج و تقلب و خلافکاری در کشورهای خود قوانین سخت و محکمی را وضع و مردم به تبعیت از آنها مجبور کردند. بتدریج قانونمندی و تبعیت از قوانین در کشورهای غربی نهادینه شد و تا امروز هم قانونمندی و احترام به قوانین یکی از نقاط قوت کشورهای غربی بشمار می رود که «کشورهای جهان سوم» آرزوی تحقق آن را در کشو های خود دارند.
یکی دیگر از ابزار حاکمیت تمدن غربی توسعه آزادی و فرهنگ مبتذل جنسی بوده است. این عامل شیطانی که با نفوس انسانهای لا ابالی به ویژه جوانان در جهان سازگار است سبب شد که غرب الگو قرار گیرد و به عنوان تمدن حاکم شناخته شود. مسآله ارتباطات نامشروع جنسی و هرزگی و فحشاء و منکرات و پی آمدهای منفی آن در غرب آنچنان فراگیر شده که شرح و تفصیل آن نیاز به نوشتار جداگانه ای دارد.
به هر حال تمدن غربی با ویژگی های مزبور، امروزه به صورت الگوئی در آمده که کشورهای جهان آروزی رسیدن به آن را دارند. از گذشته های دور تاکنون نویسندگان و به اصطلاح روشنفکرانی در کشورها بوده و هستند که شیفته فرهنگ و تمدن غرب بوده و معتقدند اگر بخواهند کشورشان ترقی کند «باید از فرق سر تا نوک پا غربی شوند»!
این ها البته فراموش کرده اند که پیروی از علل و عوامل مثبت در ایجاد تمدن می تواند راهگشا و عامل ترقی و پیشرفت باشد و ملت ها را از عقب ماندگی و بدبختی نجات دهد، نه تقلید و تبعیت کورکورانه و همه جانبه . همان دستوری که در قران کریم به مسلمان ها داده شده که: الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ.. (کسانی که گفتارها را می شنوند و بهترین آنها را بر می گزینند. (زمر: 18)
آیا می توان شکل گیری تمدن نوین اسلامی را انتظار داشت؟
پاسخ این سؤال مثبت است اما نه بدین معنی که به این زودی ها می توان به این آرمان دست یافت. این امری طبیعی است که برای پیدایش و شکوفائی یک تمدن، گذشت سالیان متمادی بلکه قرن ها لازم است، چنانکه در مورد تمدن های مختلف این حقیقت را دریافتیم.
برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی هم، اکنون بارقه های امیدی پدید آمده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امروز پس از چهل سال می بینیم دست آوردهای آن که می تواند مقدمه ای برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی باشد پدیدار شده است. این دست آورد ها را می توان در موارد زیر خلاصه کرد.
1-تجدید حیات اسلام در ایران و در میان توده های مسلمان سایر کشورها و شناخته شدن آن حتی در میان غیر مسلمانان. افراد مسن که وضعیت دین را قبل از انقلاب در ایران و سایر نقاط جهان بیاد دارند می داند که جز چراغ بسیار کم سوئی از اسلام باقی نمانده بود. نویسنده معروف مصر، محمد قطب بیش از پنجاه سال قبل در یکی از کتابهایش فصلی را تحت عنوان « آیا روزگار دین سپری شده است؟» باز کرده بود و در آنجا می خواست ثابت کند که دین هنوز زنده است.
بیاد دارم در دوران جوانی در شهر ما، محلات یک پزشک بود که معروف به «حاج دکتر» بود و بخاطر این که اهل نماز بود مورد احترام اهالی شهر قرار داشت. این در حالی بود که نماز خواندن و عمل به آداب اسلامی بین پزشکان و استادان دانشگاه به ندرت دیده می شد.
در سالهای 1350 به بعد که از محضر شهید بزرگوار آیت الله دکتر بهشتی استفاده می کردیم به صورت هفتگی از قم به تهران می آمدیم. مسیر من از بلوار کشاورز فعلی – بلوار الیزابت قبلی- می گذشت. آنقدر زنان و دختران بدون حجاب و مینی ژوپ پوش در آن اطراف و اکناف بودند که من با لباس روحانی خجالت می کشیدم از آن منطقه عبور کنم. صف های سینماهای کذائی آن زمان در خیابان انقلاب فعلی شاید به کیلو متر می رسید. روزی با خود فکر کردم که آیا با این وضع ما به عنوان روحانی که تلاش می کنیم بر معلومات اسلامی خود بیافزائیم می توانیم نقشی در جامعه داشته باشیم؟ وقتی خدمت استاد رسیدم همین سؤال را از ایشان کردم. دقیق بیاد ندارم چه فرمودند اما به هر حال به ما امید دادند.
این وضع داخل کشور بود. از وضع دین در خارج کشور هم نمونه هائی دارم که برای تنوع یکی را ذکر می کنم. شهید بهشتی همواره مقید به ادای نماز در اول وقت بود. در دوران اقامت در آلمان هم به همین شیوه عمل می کرد. روزی در فرودگاه فرانکفورت بود که وقت نماز فرا می رسد. فوراً سجاده را پهن می کند و مشغول نماز می شود. پلیس فرودگاه ایشان را به عنوان اینکه مشغول سحر و جادو است دستگیر می کند! ایشان به آنها می گوید: برای شما متأسف هستم که اینهمه مسلمان در کشور شما زندگی می کنند و شما از آداب و عبادت اسلام آگاه نیستید!
حال این وضع را مقایسه کنید با امروز ایران و دنیای امروز که روزی نیست در رسانه ها دنیا از اسلام – به نفع آن یا بر علیه آن- سخنی گفته نشود. این چیزی نیست جز حیات مجدد اسلام در دنیای کنونی.
2-پیشرفت چشمگیر جمهوری اسلامی ایران در دانش و تکنولوژی و خود کفائی در بسیاری از صحنه ها که دنیا شاهد آن است و نیازی به توضیح ندارد.
3-تعدد دانشگاه ها در سراسر کشور و گسترش رشته های مختلف علمی و فنی در آنها که ذکر آمار آنها در اینجا بطول می انجامد.
4-نهادها و مراکز علمی بین المللی جهت تعلیم و تربیت نیروهای خارج از کشور از قبیل جامعه المصطفی و امثال آن.
5-نهضت انتقال متون و منابع اسلامی از طریق اهلبیت (ع) به فضای مجازی که امروزه هزاران جلد از آن کتب در حلقه های سی دی، دی وی دی و آن لاین اینترنت موجود و در دسترس مسلمانان و غیر مسلمانان قرار دارد و از آنها استفاده می شود. از جمله اینها اینترنت مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور قم، بازار کتاب قائمیه اصفهان، کتابخانه مدرسه فقاهت، المکتبه الشیعیه (Shiaonlinelibrary.com) و ده ها مورد دیگر.
شایان ذکر است که از دهه 30 ببعد نهضت نوسازی منابع و متون اسلامی شیعی که دستخط نویسی و چاپ سنگی و رحلی بود آغاز شد و به تدریج همه آنها تصحیح و حروفچینی و به شکل بدیعی چاپ و منتشر گردید. از جمله آنها کتب اربعه، وسائل الشیعه ، بحار الانوار و غیر اینها بود. این امر کمک فراوانی به دیجیتالی و اینترنتی کردن منابع و متون اسلامی کرد.
6-منطق سیاسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مستقل و بی اعتنا به قدرت های استکباری که برخی از کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده است.
این ها برخی از دست آوردهای انقلاب اسلامی ایران است که از پایه ها و بنیان ها تمدن نوین اسلامی به شمار می روند.
البته باید توجه داشت که موانع سختی هم در راه احیاء تمدن نوین اسلامی وجود دارد. این موانع به سه دسته تقسیم می شوند. یکی موانعی که استکبار جهانی برای حفظ و پایداری تمدن غربی به وجود آورده و به آنها ادامه می دهد. دیگری موانعی که در کشورهای اسلامی برای فراگیری تمدن اسلامی وجود دارد و سوم موانعی که در داخل جمهوری اسلامی وجود دارد. اکنون این موانع سه گانه را فهرست وار بیان می کنیم:
1-موانع احیاء تمدن نوین اسلامی از ناحیه استکبار جهانی:
الف- توطئه های گوناگون غرب بویژه آمریکا علیه پیشرفت اهداف انقلاب اسلامی،
ب- تحریم همه جانبه آمریکا علیه ایران و بستن دست آن برای کمک به اهداف انقلاب در بیرون مرزها،
ج- تبلیغات مسموم علیه ایران اسلامی و تشیع توسط غرب و مزدوران آنها،
د- تلاش بی امان غرب برای عدم ترقی و پیشرفت ایران به عنوان الگو و تصریح آنها به اینکه ایران یک «ژاپن اسلامی» نشود،
ه- اسلام هراسی و اسلام ستیزی توسط غرب در رسانه های فراگیر،
و- توهین به مقدسات اسلام از طریق نشر کتاب، مجلات، فیلم ها، قرآن سوزی وو ..
ز- گستردن دام فرهنگ هرزگی، سکس، همجنس گرائی و ابتذال در دنیای فیزیکی و مجازی در غرب و سراسر جهان.
ح- سلطه سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا و متحدین غربی اش بر کشورهای اسلامی به گونه ای که آنها در برابر استکبار غرب اختیاری از خود ندارند.
2-موانع احیاء تمدن نوین اسلامی از ناحیه کشورهای اسلامی:
الف- عدم اراده کشورهای اسلامی برای احیاء تمدن اسلامی و فراموشی سوابق درخشان این تمدن.
ب- عدم اتحاد این کشورها و وجود اختلافات سیاسی بین آنها، بویژه کشورهای عربی در برابر رژیم اشغالگر قدس که برخی از آنها رابطه پنهانی و برخی آشکار با این رژیم دارند،
ج- نقش ضعیف کشورهای اسلامی در سازمان ملل متحد و سازمان های تابعه و نهادهای بین المللی،
د- بی خاصیتی سازمان های بین المللی اسلامی از قبیل سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب وو.. در برابر استکبار جهانی،
ه- عدم پیشرفت کشورهای اسلامی در دانش و تکنولوژی و وابستگی آنها به غرب در این رابطه،
و- تبعیت و تقلید کشورهای اسلامی از غرب، عدم استقلال آنها و روحیه ضعیف آنها در برابر غرب،
ز- وابستگی اقتصاد کشورهای اسلامی به غرب و دلار آمریکا،
ح- عدم تولید کالاهای استراتژیک در کشورهای اسلامی و خام فروشی نفت به ثمن بخس،
ط- وجود فقر و بی عدالتی و تبعیض های اقتصادی در کشورهای اسلامی،
3-موانع احیاء تمدن نوین اسلامی در جمهوری اسلامی ایران:
الف- ضعف روحیه انقلابی سالهای آغازین انقلاب در دولت و ملت،
ب- دور شدن برخی از دولتمردان از اهداف مقدس انقلاب و روی آوردن به جمع مال و منال و کسب مقام،
ج- فساد مالی و رشوه خواری در برخی از نهاد ها و دستگاه های جمهوری اسلامی،
د- مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در اثر تحریم های ظالمانه و ناکار آمدی برخی از دولتمردان در حل آنها،
ه- ایجاد اختلاف طبقاتی در بین اقشار ملت در اثر این نابسامانی ها،
و- عدم جدیت در شکوفائی اقتصاد مقاومتی و جهش تولید بجای وارد کردن اجناس خارجی و بویژه اجناس لوکس،
ز- فرار مغزها و عدم توجه به شایسته سالاری در شئون مختلف کشور.
به هر حال امید است مسلمانان و رهبران آنها در کشورهای اسلامی بخود آیند و موانع پیشرفت و مجد و عظمت اسلامی را از جلوی پای خود بردارند تا مقدمات احیای تمدن اسلامی تحقق یابد و بار دیگر جهان شاهد عدالت، معنویت، امنیت، صداقت، عفت و پاکی باشد، انشاء الله.
